با توجه به جایگاه فعلی هوش مصنوعی در کسب و کارها و بر خلاف آنچه تصور میشود، مدیران در بسیاری از کسب و کار های دنیا، تا کنون نتوانسته اند معنی و مفهوم دقیقی از هوش مصنوعی را ارائه دهند و این نشان از عدم آشنایی و اعتماد این مدیران، به هوش مصنوعی که قطعا آینده همه چیز است را میدهد. نظرسنجی ها نشان می دهد، که حتی رهبران ارشد مشاغل، فاقد فهم دقیقی از هوش مصنوعی هستند و بسیاری از افراد عادی آن را با ربات های فوق العاده قدرتمند، یا دستگاه های فوق هوشمند اشتباه می گیرند. هالیوود با ادغام ربات ها و نرم افزارهای پیشرفته در اتوماتیک های خود تکرار، مانند Terminator’s Skynet یا A Space Odyssey” ساخته آرتور کلارک ، توانسته مدل منطقی از هوش مصنوعی را به صنعت فیلم هالیوود، ارائه کند و در این زمینه قدم بسیار بزرگی در جهت معرفی هوش مصنوعی در دنیا ایفا کرده باشد. عدم اطمینان به هوش مصنوعی و یا به اصطلاح، بد بینان فناوری را قادر می سازد؛ تا هشدار دهند که هوش مصنوعی انسان را تسخیر می کند، آزادی فردی را سرکوب می کند و حریم خصوصی شخصی را از همانند “1984” از بین می برد.
بخشی از این مشکل، فقدان تعریفی است که به طور یکنواخت، توافق شده باشد. آلن تورینگ به طور کلی منشأ این مفهوم را در سال 1950 در مورد “ماشین های متفکر” که می تواند همانند یک انسان استدلال کند، حدس زد. “تورینگ تست” معروف وی، تصریح می کند که کامپیوترها باید معماهای استدلال و همچنین انسانها را کامل کنند.
تورینگ چند سال بعد توسط جان مک کارتی پیگیری شد، وی برای اولین بار از اصطلاح “هوش مصنوعی” برای نشان دادن ماشینهایی، که می توانند به طور مستقل فکر کنند استفاده کرد. و این آستانه را چنین توصیف کرد: “بدست آوردن رایانه برای انجام کارهایی که گفته می شود با هوش انجام می شود.”
از دهه 1950 به بعد، دانشمندان در مورد آنچه که “تفکر” و “هوش” و آنچه “کاملاً مستقل” است در مورد سخت افزار و نرم افزار بحث می کنند. رایانه های پیشرفته ای مانند IBM Watson، قبلاً در شطرنج انسان ها را شکست داده بود، امروزه قادر است، به پردازش فوری مقادیر زیادی از اطلاعات عمل کند.
اما به مرور زمان و پر رنگ شدن نقش هوش مصنوعی در زندگی انسان و همچنین با بهره برداری از هوش مصنوعی در علم پزشکی و درمان بیماریهایی که تا مدتی پیش کابوس انسان عصر مدرن بود، رفته رفته سبب اعتماد به هوش مصنوعی در زندگی مردم عادی گردید. با این وجود اما، در سیل عظیمی از جمعیت جهان، همچنان هوش مصنوعی را مخرب و ضد انسانی میدانند.
امروزه تصور می شود که به طور کلی هوش مصنوعی “ماشین هایی است که با توجه به توانایی انسان برای تدبر و قضاوت، به تحریک سازگار به پاسخ های سنتی انسان پاسخ می دهند.” به گفته محققان Shubhendu و Vijay ، این سیستم های نرم افزاری، تصمیماتی را اتخاذ می كنند كه به طور معمول به سطح تخصص انسانی احتیاج دارند و به مردم كمك می كنند، هنگام بروز مشكلات را پیش بینی یا با آنها مقابله كنند. چنین سیستمهایی دارای سه ویژگی هستند که جوهره هوش مصنوعی را تشکیل می دهند: هدفمندی ، هوشمندی و سازگاری.
در ادامه این مقاله، در مورد این خصوصیات هوش مصنوعی و میزان تطابق با ارزشهای اساسی انسانی بحث می کنیم.
با مبنا همراه باشید.
هر یک از ویژگی های هوش مصنوعی، این توانایی را دارد که تمدن را به سمت مترقی شدن پیش ببرد. اما بدون محافظت کافی یا در نظر گرفتن ملاحظات اخلاقی ، آرمان شهر AI می تواند به سرعت به دیستوپیا تبدیل شود.
هدفمند بودن در هوش مصنوعی
الگوریتمهای هوش مصنوعی برای تصمیم گیری، اغلب با استفاده از دادههای زمان واقعی طراحی شده اند. آنها برخلاف ماشینهای غیرفعال که فقط قادر به پاسخهای مکانیکی یا از پیش تعیین شدهمیباشند، هستند. آنها با استفاده از سنسورها ، دادههای دیجیتالی یا ورودیهای از راه دور، اطلاعات مربوط به منابع مختلف را با هم ترکیب می کنند، بلافاصله مطالب را تجزیه و تحلیل می کنند و براساس بینش های بدست آمده از آن داده ها عمل می کنند. به همین ترتیب، آنها توسط انسانها به همین منظور طراحی شدهاند و براساس تجزیه و تحلیل فوری خود به نتیجه می رسند.
برای نمونه، هوش مصنوعی در صنعت حمل و نقل، چگونه اتفاق می افتد؟
وسایل نقلیه خودمختار مجهز به سنسورهای (LIDARS) جهت تشخیص دامنه نور که از راه دور هستند، اطلاعات را از اطراف خودرو جمع می کنند. LIDAR از نور یک رادار برای دیدن اشیا جلوی وسایل نقلیه و اطراف آن استفاده می کند و تصمیمات فوری را در مورد وجود اشیا، فواصل و اینکه آیا اتومبیل قصد دارد به چیزی برخورد کند، تصمیم می گیرد. رایانههای موجود روی صفحه، این اطلاعات را با داده های سنسور ترکیب می کنند، تا تعیین کنند که آیا شرایط خطرناکی وجود دارد؟ وسیله نقلیه باید مسیر را تغییر دهد؟ یا باید به طور کامل کند یا متوقف شود؟
همه این مواد باید در لحظه تجزیه و تحلیل شوند تا از تصادف جلوگیری شود و وسیله نقلیه در لاین مناسب خود قرار گیرد.
با بهبود چشمگیر سیستم های ذخیره سازی، سرعت پردازش و تکنیک های تحلیلی، این الگوریتم ها قادر به ظرافت فوق العاده در تحلیل و تصمیم گیری هستند. الگوریتمهای مالی می توانند تفاوتهای جزئی را در ارزیابی سهام مشاهده کنند، معاملات بازار را انجام دهند و از این اطلاعات استفاده می کنند. همین منطق، در سیستمهای پایداری محیط نیز وجود دارد، که با استفاده از سنسورها هدفی را در یک اتاق قرار دارد را درنظر میگیرند و یا بر اساس آن اطلاعات، به طور خودکار گرمایش ، سرمایش و نور را تنظیم می کند. هدف صرفه جویی در مصرف انرژی و استفاده بهینه از منابع است.
تا زمانی که این سیستم ها با ارزشهای مهم انسانی مطابقت داشته باشند، خطر سرکشی یا به خطر انداختن انسان توسط هوش مصنوعی کم است. رایانه ها می توانند ضمن تجزیه و تحلیل اطلاعات از راههایی که انسان را تقویت می کند، یا به آنها در عملکرد بالاتر کمک می کنند، یاری کرده، اما با این حال، اگر نرم افزار ضعیف طراحی شده یا مبتنی بر اطلاعات ناقص یا مغرضانه باشد، می تواند بشریت را به خطر بیندازد یا تجارب تلخ گذشته را تکرار کند.
هوشمندی
هوش مصنوعی، اغلب همراه با یادگیری ماشین و تجزیه و تحلیل داده ها انجام می شود و ترکیب حاصل تصمیم گیری هوشمندانه را امکان پذیر می کند. هوش مصنوعی داده ها را می گیرد و به دنبال روندهای اساسی میرود. اگر موردی را مشاهده کنید که برای یک مشکل عملی مرتبط باشد، طراحان نرم افزار می توانند با کسب این دانش و تجزیه و تحلیل داده ها از آن برای درک مسائل خاص استفاده کنند.
به عنوان مثال ، در سیستمهای هوش مصنوعی برای مدیریت کسب و کارها، اطلاعات مربوط به دپارتمانهای مختلف نظیر انبار، حسابداری، مالی، اداری، لجستیک و مانند آن را جمع آوری می کنند و به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته و بصورت گزارشات اختصاصی ارائه می دهند.
کشف چگونگی تطبیق ارزشهای متناقض، یکی از مهمترین چالشهای پیش روی طراحان هوش مصنوعی است. بسیار مهم است که آنها کد بنویسند و اطلاعاتی بی طرفانه و بدون تبعیض در آن بگنجانند. عدم انجام این کار منجر به الگوریتم های AI غیرمنصفانه و ناعادلانه می شود.
اتخاذ این نوع تصمیمات، به طور فزاینده ای به عهده برنامه نویسان رایانه است. آنها باید الگوریتمهای هوشمندی بسازند، که تصمیمات را براساس تعدادی از ملاحظات مختلف جمع آوری کنند. این می تواند شامل اصول اساسی مانند کارایی ، اصالت و اثربخشی باشد.
تطبیق پذیری با هوش مصنوعی
آخرین کیفیتی که سیستمهای هوش مصنوعی را علامت گذاری می کند، توانایی یادگیری و سازگاری هنگام جمع آوری اطلاعات و تصمیم گیری است. هوش مصنوعی موثر باید با تغییر شرایط، تغییر کند. این ممکن است شامل تغییراتی در شرایط مالی ، شرایط اداری ، ملاحظات مدیریتی یا شرایط ویژه باشد. هوش مصنوعی باید این تغییرات را در الگوریتم های خود ادغام کند و در مورد چگونگی انطباق با امکانات جدید تصمیم بگیرد.
هوش مصنوعی قادر به عرضهی خدمات خرید و فروش مجازی است که در آنها پیشنهادهای شخصی شده و گزینههای فرایند خرید به مشتری ارائه میشود. همچنین به کمک هوش مصنوعی، فناوریهای مدیریت و طراحی انبار نیز بهبود مییابد.
هوش مصنوعی میتواند دادههای شرکتهای پخش را که از تجهیزات متصل به اینترنت به دست میآید را تحلیل کرده و میزان عرضه و تقاضای احتمالی را پیش بینی کند.
هوش مصنوعی، هوشمندی را به محصولات فعلی اضافه میکند. در بیشتر موارد هوش مصنوعی بهبود عملکرد کاربران را به همراه دارد، هوش مصنوعی میتواند اتوماسیون، پلتفرمهای گفتگو، رباتها و ماشینهای هوشمند را با مقادیر انبوهی از دادهها ترکیب کند. هوش مصنوعی بیشترین استفاده را از دادهها میبرد. اصولاً پاسخها در دادهها نهفته است؛ کافی است شما آنها را در اختیار هوش مصنوعی قرار دهید. امروزه نقش دادهها بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته و این موضوع، زمینهساز خلق یک مزیت رقابتی شده است. اگر شما در یک صنعت پُررقابت، بهترین دادهها را در اختیار داشته باشید، حتی اگر همگان از فناوریهای مشابه استفاده کنند، برگ برنده از آن ِ بهترین دادهها خواهد بود.
شرکت مبنا درصدد است که با بهره گیری از فناوری هوش مصنوعی، افزونه های جدیدی را به نرم افزار MabnaERP اضافه نماید.